loading...
یه دختر تنها
لایو بازدید : 1 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
سه شنبه هفته گذشته،  بالاخره بعد از گذشت سه ماه موفق شدم راه ارتباطی با اون خانم همکار که در ذهنم برای ازدواج گزینه شده بود پیدا کنم. این فرصت رو به فال نیک گرفتیم (‌من و دوستم(که همکارم هست)) و سریعا اقدام کردیم و پیشنهاد رو دادیم. جوابی که اون راه ارتباطی که واسطه قرار گرفته و ایشون هم از همکارای ما هستن،‌ آورد این بود که طرف باید با خانواده اش هماهنگ کنه. گفتیم باشه. . و من رفتم شهر خودمان برای مراسم ازدواج دوستم. فردا همون روز خبر رسید که خانواده مشکلی نداره و فقط قبل از هرچیز طرف خواسته شما (یعنی من) رو ببینه . گفتیم شنبه برمیگردم و مشکلی نیست. و جریان رو با خانواده گرامی خودمان هم در میان گذاشتیم و همه خوشحال شدند. اما امروز یکشنبه است و بنا به دلایلی هنوز اون ملاقات رخ نداده.!! این دلالیل میتونه استرس طرف ( دیدگاه من)‌ ، ناز کردن (دیدگاه دوست و همکارم) و اینکه چون قراره مادر طرف هم ما رو در این جریان یاری کنه و همراهمون باشه! و ایشون هم شاغلن و برنامه کاریشون اجازه نداده قرار به روز نامعلومی موکول شده.

خب ما هم بنابر روال همیشه "امیدوار" یم .

واسه ارشد میخونم و خیلی دلبسته این روزها نشدم. مهم اینه که میدونم یکی از اولین روزهای نیمه دوم بهمن ماه‌،‌ روز سرنوشت سازیه. که حتی میتونه در معادله ازدواج هم سهم زیادی بازی کنه.

به هر حال حاضر شدن در جلسه خواستگاری برای اولین بار مثل تمام اولین بارها استرس خاص خودش رو داره.

( شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد).
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 91
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 323