چطورییییین؟؟؟؟خوووبیین؟؟؟........ واااااااااااااااااااااااااای ک چقددددددددر دلم تنگیده بووووود
راستش بعدازماه رمضون زیاد حس و حال وب و نداشتم ینی اصن حوصلشو نداشتم...
12شهریور رفتیم مسافرت و بعدش عروسیا ک فامیلا داشتن و حسااااااااااااااااابی دیگ سرم شلوغ بود
اییییینقد بی حوصله شده بودم ک اصن واسم فرقی نداش ک بخوام بیام وب یا ن..!!!!
2روزم مونده بود ب مدرسها مام اومدیم...یچیز جاالب
روز ما خالم اینا و پدربزرگم باقطار اومدیم چون بابام نبود ک بیاد دنبالمون
ما حدودساعت 4 رسیدیم.....بابامم ساعت5 ازکربلا اومد
برخوردامون باهم بود درکل خیلی خوش گذش ولی بعضی وقتا خیلی دلمم براتون میتنگید..
بعضی وقتام باگوشی یا لب تاب دخترخالم میومدم و نظرات و میخوندم اما تایید نمیکردم
بعدازینم ک اومدیم نتم خراب شده بود و تابلاگفا بیشتر نمیرف نمیدونم چرااا....اما دیگ نتونسم و درسش کردم تا بیام پیییییییییییییش شمممااااااااااا هاااا
دسه اونایی ک اومدن و نظرگذاشتن و تنهام نذاشتن درد نکنه...
واقا وقتی میومدم میدیدم خیلی (خرذوق) میشدم
اما اونایی ک نذاشتن............
بی معرفتیشونو نشون دادن
درکل اشکالی نداره...
و لانم اومدم و تا تلافی روزایی ک نبودم و بکنم..