گفتوگو با علی الفتی دربارهی شاعران نسل ششم
شعر نسل ششم تركيبي از شعر پنجاه سال اخير است
علی حسنزاده
اشاره: علی الفتی، متولد ۱۳۵۶ در سرپل ذهاب کرمانشاه است. داراي مدرك دانشگاهي کارشناسی علوم ارتباطات و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. شاعر، داستاننویس و منتقد ادبی است. او به دو زبان کردی و فارسی مینویسد. از او تاکنون این کتابها منتشر شده است: «خاکستری» (شعر فارسی)، «راخ» (شعر فارسی)، «گه رمه شین» (شعر کردی)، «به روایت دوربین روسی» (داستان)، «هوای هرات» (شعر فارسی)، «سانه ناو» (شعر دو زبانه / کردی ـ فارسی) و «آنها از مرگ ترسیده بودند» (شعر فارسی). آنچه میخوانید، متن گفتوگوی من با علی الفتی دربارهی شاعران نسل ششم است.
● آقای الفتی، جریان شعر آوانگارد نسل ششم، یکی از مهمترین جریانهای شعری رادیکال و آوانگارد است که با وجود همهی موافقتها و مخالفتها، همچنان جریانی پُرطرفدار در حوزهی شعر آوانگارد فارسی است. بنابراین، در ابتدا مایلم دربارهی رابطهی شعر آوانگارد فارسی و جریان شعر آوانگارد نسل ششم ـ به طور عام ـ و شما و شعر آوانگارد نسل ششم ـ به طور خاص ـ برایمان صحبت کنید.
ـ شعر معاصر فارسي در تلاش است كه آوانگارد شود و هيچگاه اين موفقيت به صورت كامل و جدي حاصل نشده است زيرا در طول زمان بستري مناسب براي حضور نداشته است وصرفاً درحد آزمون و خطايي باقي مانده است، يعني نيمه كاره رها گرديده است البته اين نيمه كاره و بينابين بودن همان نسبي بودن است كه با روحيهی آوانگارديسم سازگاري دارد. در ايران شعر آوانگارد بيشترين لطمه را از سوي پرچمداران اين جريان دريافت كرده است زيرا پشتكار زيادي نداشته و به قول امروزيها زود بريدهاند و از تلاش دورمانده اند. مشكلات زبان فارسي نيز مزيد بر علت است و نميتوان به سادگي از كنار آن گذشت و شرايط فرهنگي و اجتماعي ايران نيز؛ نمونهاش هوشنگ ايراني با آن ديدگاه مهم و قابل بحثاش كه دوامي بيش از دو سه سال نداشت او بر اغلب شاعران زمان خود تأثيري تكان دهنده داشته است حتي همانهايي كه «هوشنگ آفريقايي» ناميدنش و از سويي ديگر بعضيها نگاه او را با لعابي ديگر عرضه كردند مثل سهراب سپهري و اين قضيه هنوز ادامه دارد. حالا اين يك مثال است؛ اما چرا تا صحبت از شعر آوانگارد ميشود سراغ اين اسامي چالشبرانگيز ميرويم؟ مسئله اينجاست كه پيشرو بودن در جامعهی ادبي ايراني تاوان بزرگي دارد شاعراني همچون نيما و شاملو عليرغم مخالفتهاي ضعيفي كه با آنها شد در زمان خودشان ارج يافتند و به راحتي نوشتند و مطرح بودند ولي فرجام شاعراني همچون ابوالقاسم لاهوتي، شين پرتو، تقي رفعت، هوشنگ ايراني، فريدون رهنما، پرويز اسلامپور، الهي، اردبيلي و... را نگاه كنيد ببينيد چگونه بوده است. و اما قسمت دوم سوال شما يا همين تقسيمبندي نسل ششم كه شما ميفرماييد و فكر كنم از سوي مهرداد فلاح پيشنهاد شده است بايد عرض شود اگر از لحاظ گروه سني باشد بايد كه در دههی هشتاد ما افراد معدودي داشتيم كه شعر جدي و حرفهايي نوشتند، خيليها بيشتر دلهره مطرح شدن داشتند تا شعر و ادبيات، از سويي هم چارهاي نداشتند طوري برنامه ريزي شده بود كه چند نفر خاص بر رسانهها احاطه داشتند و دوست داشتند شاعران جوان دراطرافشان باشند اينان هم رسانه داشتند هم انتشارات مجله، كتاب، جايزه و هرچه كه شما فكر كنيد البته هر كسي را هم به بازي راه نميدادند ولي واقعيت چيز ديگري است بعضي افراد واقعاً آوانگاردند يا حداقل در بعضي از آثارشان اينطوراند. يك سرگرداني نيز در نسل ما مشهود بود و اينكه چند نوع رفتار شعري داشتيم شايد به خاطر اين بود كه مجالي درست و حسابي براي ارائهی شعرمان نداشتيم و ازسويي قدرت برابري در برابر شعر عمومي و ژورنال آن افراد خاص را نداشتيم؛ ولي شعر خوب هميشه هست خيليها نيز هم نسل ما نبودند ولي اوج شكوفاييشان در دورهی فعاليت ما بود. به هر حال با اين مشكلات مواجه بوديم كه بيتأثير نيست. زبان فارسي تا رسيدن به شعر حرفهاي فاصلهی زيادي دارد.
● رابطهی میان شعر آوانگارد نسل ششم و شعر آوانگارد دههی هفتاد همیشه محل بحثهای گوناگون بوده است. شاعران و منتقدان ما مانند مهرداد فلاح، ابوالفضل پاشا و بهزاد زرینپور نیز کم و بیش به اظهارِنظر دربارهی آن پرداختهاند. بنابراین، لزوم بحثی علمی دربارهی این رابطه وجود دارد. شما این رابطه را چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ البته؛ پرمسلم است كه ما درخيلي جاها دنباله رو بخش جدي شعر دههی هفتاد بوديم ما هم در آن دهه و مخصوصاً نيمه دومش كار را آغاز كرده بوديم و ميتوان گفت در بين دههی هفتاد و هشتاديها متعلق به هر دو دهه بوديم. آقاي زرينپور شاعر خوب و ماندگاري است او خيلي عاقلانه و با زيركي تمام در اوج مطرح بودن از شعر فاصله گرفت و اين غيبت موجب كنجكاوي بيشتر در مورد او ميشود، البته من نميدانم ايشان چه برنامهاي دارند؛ يا شعر جدي مهرداد فلاح نيز او را به جمع معدود شاعران حرفهاي شعر معاصر رساند. ابوالفضل پاشا نيز جريان خاصي را مطرح نمود و براي آن هم تلاش فني بسياري متحمل شد. شعر شاعراني همچون شمس آقاجاني و علي عبدالرضايي نيز در بين دههی هفتاديها برايم بسيار با اهميت است. حالا به سوال شما برگردم؛ ببينيد شعر متفاوت و خلاقه در ايران وضعيتش مشخص است و اين وضعيت از دههی سي با چالشهاي فراواني درگير بوده است؛ يعني در كنار دههبنديها هميشه چند نفري خارج از اين تقسيم بندي فعاليت داشتهاند. دههی هفتاد نيز دكتر براهني با شعر و نظراتش جريان زندهاي را ايجاد كرد و شاعران خوبي اعلام حضور كردند كه ما هنوز از آنها شعر خوب ميبينيم، خيليها شعرشان به براهني ارتباطي ندارد ولي در فضاي غالب ايشان شعر نوشتند يا بوجود آمدند. من به راستي ميخواهم راحت حرف بزنم طي اين دو دهه كمتر از بيست كتاب جدي منتشر شد و البته براي من كافي و قانع كننده است و اكثر اين افراد از چند نسل مختلف بودند و اين يك واقعيت است كه نسل ما هنوز كار اصلي خود را انجام نداده است اين فعاليت كافي نيست، احساس ميكنم در اين دهه جاري بايد خروجي از بچههاي نسل ما گرفت.
● بیگمان برای اینکه تصویری روشن از دیدگاهها و نظرات شاعران نشل ششم داشته باشیم، باید به شاخهی مدرن شعر شاعران نسل ششم که در شعر شاعرانی نظیر مجید باریکانی، خالق گرجی، حسین نوروزی و... ریشه دارد، مراجعه کنیم. شاعران مدرن نسل ششم در آراء و آثارشان، بهویژه در جلسات علمی و نقد شعر مطالبی دربارهی شعر مدرن فارسی گفتهاند. از این رو میخواهم نظرتان را دربارهی شاخهی مدرن شعر نسل ششم بیان کنید.
ـ از اين اسامي كه نام برديد كارچنداني نديدهام، من شاعران خوب و مدرني ميشناسم كه در دههی هشتاد يا به قول شما نسل ششميها اشعار خوبي منتشر كردند و اكثر شاعران در دو دههی گذشته و امروز را همين جريان شعر مدرن تشكيل ميدهد و اين شعر به تقسيمات خاصي هم رسيد. شما تقسيمبندي زيركانهاي كردهايد و سعي داريد بعضيها را به واسطهی تفاوتهاي شعري از جريان عمومي جدا كنيد. البته منظور من از عمومي فراگير بودن آن است. اگر بخواهيم آنها را نام ببريم بيش از پنجاه نفر ميشوند همين جايزههاي ادبي، نشر انبوه و تريبونهاي رسانهاي و دستهبنديهاي ادبي را بيشتر اين دوستان تشكيل مي دهند. شعرمدرن در ايران وجود دارد و در درون خود دورههاي خاصي را سپري كرده است. در دورهی مدرن در كنار تلاشهاي جدي و ارزنده تا دلتان بخواهد نيز شعر بد هم توليد شد كه ناشي از عدم دانش و توانايي بعضيها بود. من بيشتر به دنبال اشعار خاصي ميگردم كه گاهي اوقات از همين بچههاي مدرن هم منتشر ميشود، البته نه به صورت جدي و هميشگي نمونه اين اشعار بسيار است و من هم مخالفتي با آن ندارم ولي ذائقهام چيز ديگري است.
● نقد نویسی برای شعر آوانگارد نسل ششم، تقریباً همزمانِ شعر نویسی به دست شاعران آوانگارد نسل ششم مانند علی سطوتی قلعه، حسین ایمانیان، علی ثباتی و... است. بررسی علت یا علل گرایش شاعران آوانگارد نسل ششم به نقد نویسی مجالی دیگر میخواهد. با این حال، اگر ممکن است راجع به جایگاه نقد و نظریهی ادبی در شعر آوانگارد نسل ششم صحبت کنید.
ـ نقد مسئلهاي جدا و مهم است كه در طي زمان رخ ميدهد. وقتي يكي اثر ميتواند هر روز تأثير بيشتري بگذارد در اصل هر بار لايهاي از اهميتش را نشان ميدهد. نقد خوب و متعالي را اثر متعالي ميسازد. دانش انبوهي براي نقد نويسي نياز هست و در اين عصر كه بسياري از مولفههاي مهم دستخوش تغييراتي بوده است، بيشك نقد نيز از همان حالت سنتي خارج شده و جهش داشته است. نقد علمي نسبي است كه مسئوليت ايجاد نسبيت در جهان را بر عهده دارد. دربارهی اين دوستان كه نيز نام برديد بيشتر در روزنامه ها يادداشتهايی خواندهام كه خوب و با اهميت بوده است اما از ايشان تاكنون كتابي در حوزهی نقد نديده ام. اين اسامي جدي و مد نظرمن هستند؛ به دور از اين دوستان متأسفانه در جريان ژورنال ادبي ايران هركس دار و دستهاي دارد و ادبيات را بين خود تقسيم كردهاند و هر كس را كه بخواهند نقد ميكنند. البته اين امور موقتي و گذرا هستند. در نهايت نوشتهی خوب است كه ميماند با تأسفي براي رفتارهاي حقيرانه.
● از دههی هشتاد تا امروز، روند شعر آوانگارد نسل ششم در حوزهی شعر آوانگارد فارسی، تحولات و دگرگونیهای بسیار و متعددی به خود دیده است که از نظر کیفی و کمی، در اصول زیباییشناختی و دیدگاههای فکری با جریانهای محافطهکار؛ فیالمثل سادهنویسی در شعر متفاوت بوده است. منشأ این تحولات هم جنگ و جدال شعر آوانگارد نسل ششم با شعار ساده نویسی در شعر نبوده بلکه در نتیجهی اثرپذیری و اثرگذاری شعر آوانگارد نسل ششم با شعر آوانگارد دههی هفتاد بوده است. با این حال، به باور من به نظر میرسد جریانهای محافظهکار به خصوص سادهنویسی در شعر نتوانستهاند، میل و خواست به آوانگاردیسم در شعر آوانگارد نسل ششم را سرکوب کنند. نظر خودتان در اینباره چیست؟
ـ بر اين اعتقادم كه بعد از انقلاب جريان دلچسبي همچون دهههاي چهل و پنجاه نداشتهايم؛ ما شاهد تحول و دگرگوني خاصي نبودهايم چون اگر بود ما هم مثل خيلي از كشورهاي ديگر مطرح ميشديم. دههی هشتاد پاياني بود براي تقسيمات اراضي ادبي در آن دوره. خيليها پي به لايهاي ديگر از رشد شعري خود بردند و اتفاقاً خوب هم نوشتند. خيليها نيز به حالشان توفيري نداشت كه چه اتفاقاتي افتاده است. دربارهی قضيه سادهنويسي نيز زياد صحبت كردهام. اين افراد جديت و خلاقيت در شعر فارسي را به سخره گرفتند و بعد از چند دوره حضور در شعر ماهيت جعلي خودشان را به اثبات رساندهاند؛ شعر ساده نتيجهی ذهن ساده و خام است. اشعاري فطري كه پيش از ايشان طبيعت آنها را سروده است و امروز بازي كودكانهاي راه افتاده است كه همگان ميبينيم.
● به نظر میرسد برای بازخوانی روند شعر آوانگارد نسل ششم، بهتر است دربارهی چگونگی شعرتان و بهویژه مجموعه شعر «راخ» برایمان بگویید و بگویید اگر بخواهیم اساسیترین ویژگی های زبانی، بیانی، ساختاری، ژنریک و زیباییشناختی شعر شما را برشماریم باید به چه مواردی اشاره کنیم؟
ـ شعر كتاب «راخ» نتيجهی منطقي شعر در دههی هفتاد بود. مجموعهاي كه داراي مؤلفهاي متفاوتي است، براي من يك تجربه بود و در هر تجربه اين مؤلفهها تغيير ميكنند تا آن زماني كه به شعري بينقص دست پيدا كنم. خيلي از شاعران از جمله علي باباچاهي مرا با اين كتاب ميشناسند چون در راستاي طنازيهاي مد نظر او بود ولي من ديگر به آن سبك وسياق نمينويسم چون ديگر طناز نيستم. شايد اگر اتفاقات ناخوشايند زندگي رخ نميداد آن طراوت ادامه پيدا ميكرد؛ ولي تأثير اين كتاب بر عدهاي از شاعران شمال كشور و غرب ايران را نميتوان انكار كرد اين كتاب كوچك در كرمانشاه نوعي از شعر نوشتن را آموزش داد كه هنوز افرادي هستند كه از اين سياق پيروي ميكنند. همين براي من كافي بود كه شاعر بزرگي همچون باباچاهي در حركتي مدني و روشنفكرانه با تواضع از آن در يكي از كتابهايش تضمين كرد. او علاوه بر اين تواضع ادبي شعر اين كتاب را سنجيده دانست اشعار آن كتاب در سن 23 سالهگي من اتفاق افتادند و البته عرض ميكنم فقط يك تجربه بود مثل ساير كارهاي من.
● از آنجا که در دههی نود، شاعران آوانگارد دههی نود (نسل هفتم) به بازخوانی شعر آوانگارد نسل ششم و شعر آوانگارد دههی هفتاد میپردازند، بنابراین میخواهم دربارهی ارتباط شعر آوانگارد نسل ششم با شعر آوانگارد دههی نو برایمان بگویید. به عبارتی بهتر برایمان شرح دهید که شعر آوانگارد نسل ششم تا چه حد در ظهور و بروز شعر آوانگارد دههی نود مؤثر بوده است؟
ـ شاعراني كه مد نظر من هستند و اغلب همنسليم را جدا از اين دههبنديها ميدانم و البته نه همهی آنها را. ولي قبلاً هم گفتم تغييرات جامعهی جهاني شعر در اين دوره خيلي از تقسيمبنديها را بر هم زده است و شعر به سمت فردگرايي كه همان واقعيت شعر است ميرود. نسل ما خيلي از دشواريهاي ناشي از تغييرات ادبي و سياسي را تحمل كرد و از آنها افرادي با تجربه ساخته است كه ميبايست از اين بچهها شاعران خوبي در ادبيات بماند. شعر نسل ششم تلفيق و تركيبي از تجربههاي شعري پنجاه سال اخير است. و اين مسئله كاملاً منطقي است و مسير خوبي است هركسي ميتواند از آن عبور كند و البته منهاي جريانات تبليغي گذرا و...
● آقای الفتی، در پایان اگر حرف ناگفتهای دربارهی شعر شاعران نسل ششم دارید که فکر می کنید باید مطرح شود، بیان نمایید.
ـ شعر شرقي اهميت بسياري داشته و دارد، شرقيها به شعريت نزديكترند و ما نيز از اين مردمانيم اما در ميان همين مردم و در وضعيت معاصر وقتي خودمان را با عربها، تركها، و چشم باداميها مقايسه ميكنيم خيلي جاماندهايم بايد افقهاي جهاني را مدنظر داشته باشيم.
منبع : روزنامه شهروند شماره 134« تاریخ سوم مهرماه 92